95 3 100 1 معنی کلمه Brow معنی Brow از مرجع آموزشی آزمون PTE - بخش Read Aloud به همراه تلفط و مثال Sunday, April 26, 2020 پیشانی، بالای چشم مرجع: آزمون PTE - بخش Read Aloud برای ثبت نام در دوره آموزشی آزمون PTE - بخش Read Aloud اینجا را کلیک کنید. مترادف و متضاد کلمهمترادف:forehead برای مشاهده عکس های کلمه Brow روی لینک زیر کلیک کنید: عکس های کلمه Brow در وب Brow Phonetic: /'braʊ/ اشتراک در تلگرام مثالهایی از کاربرد این کلمهShe sat on the bed, mopping his brow.So next time some of you get the springtime sniffles, blame your distant ancestor-the one with the heavy brow ridge. توسعه کلمه Brow در اینجا مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید. Hassan 1397/11/07 Sunday, January 27, 2019 the forehead (= the face above the eyes):He wiped the sweat from his brow.او عرق را از روی چشمانش پاک کردbrow=پیشانی، خظ ابرو، بالای چشم 1 می پسندم علی 1397/11/21 Sunday, February 10, 2019 to wrinkle one's browپیشانی خود را چین انداختن، اخم کردن 1 می پسندم پیمان 1399/02/07 Sunday, April 26, 2020 His brow wrinkled when he saw us. 1 می پسندم