96 9 100 1 معنی کلمه put معنی put از مرجع آموزشی سطح مقدماتی به همراه تلفط و مثال Thursday, October 29, 2020 گفتن 0، گرفتار کردن، گذاردن مرجع: سطح مقدماتی برای ثبت نام در دوره آموزشی سطح مقدماتی اینجا را کلیک کنید. برای مشاهده عکس های کلمه put روی لینک زیر کلیک کنید: عکس های کلمه put در وب put Phonetic: /'pʊt/ اشتراک در تلگرام مثالهایی از کاربرد این کلمه He put the coffee on the table. Where did you put the programmes? توسعه کلمه put در اینجا مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید. محمد مهدی 1398/05/12 Saturday, August 3, 2019 ، قراردادن، تحميل‌كردن‌بر(باto)، عذاب دادن،تقديم‌داشتن، ارائه‌دادن، دراصطلاح‌ياعبارت‌خاصي‌قراردادن،ترجمه‌كردن، تعبيركردن، عازم‌كاري‌شدن، بفعاليت‌پرداختن، بكاربردن، منصوب كردن‌واداشتن، ترغيب كردن،متصف كردن، فرض‌كردن، ثبت كردن، تعويض‌كردن، انداختن،پرتاب، سعي، مستقر 1 می پسندم محمد مهدی 1398/05/12 Saturday, August 3, 2019 she put the parcel on a chair: PLACE, set (down), lay (down), deposit, position, settle; leave, plant; 1 می پسندم محمد مهدی 1398/05/12 Saturday, August 3, 2019 he didn't want to be put in a category: ASSIGN TO, consign to, allocate to, place in. 1 می پسندم محمد مهدی 1398/05/12 Saturday, August 3, 2019 don't put the blame on me: LAY, pin, place, fix; attribute to, impute to, assign to, allocate to, ascribe to. 1 می پسندم پیمان 1399/06/05 Wednesday, August 26, 2020 Pop put his arm around me. 1 می پسندم محمدرضا 1399/08/08 Thursday, October 29, 2020 He put a spoon in her hand . 3 می پسندم محمدرضا 1399/08/08 Thursday, October 29, 2020 How do you put a price on this house ? 3 می پسندم محمدرضا 1399/08/08 Thursday, October 29, 2020 The market man wrapped a paper round it and put it in the basket . 3 می پسندم محمدرضا 1399/08/08 Thursday, October 29, 2020 He put the birds softly , one by one , into their warm little home . 3 می پسندم